معنی بی هوش داری - جستجوی لغت در جدول جو
بی هوش داری
زهر، داروی بی هوشی
ادامه...
زهر، داروی بی هوشی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بیهوش دارو
بیهوش دارو
داروی بیهوشی، دارویی که تزریق یا استنشاق آن سبب بیهوشی شود، بیهوشانه
ادامه...
داروی بیهوشی، دارویی که تزریق یا استنشاق آن سبب بیهوشی شود، بیهوشانه
فرهنگ فارسی عمید
بیهوش دارو
بیهوش دارو
داروی بیهوشی، دوائی که شخص رابی حس نماید، بیهوشانه
ادامه...
داروی بیهوشی، دوائی که شخص رابی حس نماید، بیهوشانه
لغت نامه دهخدا